آیتالله عباس کعبی عضو مجلس خبرگان رهبری درباره مواضع اخیر آمریکا و اروپاییها درمورد کشورمان،
اظهار کرد: هدف آمریکا استحاله انقلاب اسلامی و وادار کردن کشورمان به
کوتاه آمدن تدریجی از خطوط قرمز انقلاب است و اروپاییها نیز نقش
تکمیلکننده سیاستهای آمریکا را بازی میکنند.
وی با تاکید بر اینکه نباید فریب اروپا را بخوریم، گفت: دولت و مردم ایران باید یکپارچه در برابر زیادهخواهیهای آمریکا و اروپا مقاومت کنند.
عضو مجلس خبرگان رهبری اضافه کرد: آمریکا و اروپاییها درصدد تضعیف توان دفاعی، منطقهای انقلاب اسلامی و تحمیل برجامهای دیگری بر ایران هستند.
آیتالله کعبی اضافه کرد: زیادهخواهیهای اروپا و آمریکا تمام شدنی نیست، آمریکا با بی شرمی تمام خواهان مذاکره درباره توان دفاعی ایران است و اروپاییها نیز در این زمینه با آمریکا همگام هستند.
وی با تاکید بر اینکه توان دفاعی ایران قابل مذاکره نبوده و نیست، خاطر نشان کرد: استکبار جهانی به سرکردگی آمریکا با اصل انقلاب اسلامی مشکل دارند و موضوع موشکهای ما نیز جنبه دفاعی دارند و ما در مورد آن با احدی مذاکره نمیکنیم.
دریابان علی شمخانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی در گفتوگو با المیادین گفت: ملت عراق به این باور رسید که ایران به دنبال منافع شخصی خود در عراق نیست.
وی افزود: انسجام و همبستگی ایران و عراق محکم و غیر قابل جدا شدن است و سفر حیدرالعبادی نخست وزیر عراق به تهران در همین راستا است.
دبیر شورای عالی امنیت ملی کشورمان در واکنش به اظهارات اخیر وزیر امور خارجه امریکا گفت: تیلرسون گمان میکند که عراق مانند برخی کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس از طریق دیکتاتوری و استبداد اداره میشود اما عراق کشوری است که از دولت، پارلمان و مرجعیت برخوردار است و هیچکسی نمیتواند روابطش با ایران را به او دیکته کند.
شمخانی در رابطه با ولیعهد عربستان گفت: محمد بن سلمان ولیعهد عربستان در حال طی کردن راه اشتباه است و بهتر است این را را ادامه ندهد.
رویترز در خبری به نقل از خبرگزاری اینترفکس روسیه گزارش داد ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه، در راستای بخشی از آزمایشهای موشکی این کشور، مجوز پرتاب چهار موشک بالستیک با قابلیت حمل کلاهک هستهای را صادر کرد.
به نقل از شبکه تلویزیونی المیادین، حمد بن جاسم آل ثانی -- نخست وزیر سابق قطر -- به همکاری کشورش با آمریکا، ترکیه و عربستان سعودی برای کمک به گروههای تروریستی در سوریه اعتراف کرد.
بر این اساس، حمد بن جاسم آل ثانی در اعترافات جدید خود در یک مصاحبه تلویزیونی تاکید کرد قطر از طریق ترکیه از گروههای مسلح در سوریه با هماهنگی عربستان و نیروهای آمریکایی حمایت می کرد.
وی افزود: ریاض، پرونده سوریه را به دوحه واگذار کرده بود و قطر مدارک کاملی در این باره در اختیار دارد. وی با اذعان کردن به رسیدن کمک های قطر به دست جبهه النصره، از عربستان سعودی به علت اینکه تغییر موضع خود درباره باقی ماندن بشار اسد در قدرت را به اطلاع دوحه نرسانده بود، انتقاد کرد.
نخست وزیر سابق قطر گفت: پس از آنکه مسئله سوریه آغاز شد، در سفر به عربستان سعودی بر اساس دستور امیر سابق قطر با ملک عبدالله دیدار کردم. او به من گفت ما از شما حمایت می کنیم و شما این مسئله را پیگیری کنید. با شما هماهنگی میکنیم اما شما مدیریت مسئله را در دست بگیرید. این پرونده را در دست گرفتیم. نمی خواهم به جزئیات اشاره کنم، اما مدارک کامل در این باره در اختیار داریم.
حمد بن جاسم آل ثانی افزود: تمامی کمکهای ارسالی به ترکیه می رفت و با نیروهای آمریکایی هماهنگی می شد. توزیع همه چیز توسط نیروهای آمریکایی و ترکیهایها صورت می گرفت و افسران نظامی ما و برادران سعودی هم حضور داشتند. ممکن است اشتباهی صورت گرفته باشد و به یک گروه کمک شده باشد. البته منظور من داعش نیست. آیا ممکن است با جبهه النصره ارتباطی برقرار شده باشد؟ ممکن است. من اطلاعاتی در این باره ندارم، اما میگویم حتی اگر این مسئله درست باشد، زمانی که مشخص شد حمایت از جبهه النصره قابل قبول نیست، حمایت از النصره متوقف شد و تمرکز بر آزاد کردن سوریه بود.
امام زمان (عج) در همه حال، از احوال شیعیان خود آگاهاند که در این خبر، داستان کمک امام زمان (عج) به فردی تازه مسلمان را بخوانید.
یکی از هموطنان ایرانی یک سال در ایام محرم به انگلستان سفر کرده بود. یک روز که به منزل یکی از دوستان دعوت شده بود وقتی وارد حیاط منزل شد، با تعجب دید که آنجا نیز بساط دیگ و آتش و نذری امام حسین (علیهالسلام) برپاست، همه پیراهن مشکی بر تن کرده و شال عزا به گردن آویخته و عزادار حضرت سید الشهداء اباعبدالله الحسین (علیهالسلام) هستند. در این میان متوجه یک زوج جوان که خیلی عاشقانه در مجلس امام حسین (علیهالسلام) فعالیت میکردند، شد و وقتی از حال آنها جویا شد، متوجه شد که آن دو مسیحی بودهاند و مسلمان شدهاند و هر دو پزشک هستند. مرد متخصص قلب و عروق و زن هم فوق تخصص زنان.
برایش جالب بود که در انگلستان، برخی از مردم این طور عاشق اهل بیت (علیهالسلام) باشند و مخصوصاً دو پزشک مسیحی، مسلمان شوند و با این شور و حال و با کمال تواضع در مجلس امام حسین (علیهالسلام) نوکری کنند. کمی نزدیکتر رفت، با آن زن تازه مسلمان شروع به صحبت کردن نمود و از او پرسید که به چه علت مسلمان شده و علت این همه شور و هیجان و عشق و محبت چیست؟، او گفت: «درست است، شاید عادی نباشد، اما من دلم ربوده شده، عاشق شدم و این شور و حال هم که میبینی به خاطر محبت قلبی من است.» از او پرسید: «دلربای تو کیست؟ چه عشقی و چه محبتی!؟»
پاسخ داد: «من وقتی مسلمان شدم، همه چیز این دین را پذیرفتم، به خصوص این که به شوهرم خیلی اطمینان داشتم و میدانستم بیجهت به دین دیگری رو نمیآورد. نماز و روزه و تمام برنامهها و اعمال اسلام را پذیرفتم و دیگر هیچ شکی نداشتم. فقط در یک چیز شک داشتم و هر چه میکردم دلم آرام نمیگرفت و آن مسئله آخرین امام و منجی این دین مقدس بود که هرچه فکر میکردم برایم قابل هضم نبود که شخصی بیش از هزار سال عمر کرده باشد و باز در همان طراوت و جوانی ظهور کند و اصلاً پیر نشود. در همین سرگردانی به سر میبردم تا اینکه ایام حج رسید و ما هم رهسپار خانه خدا شدیم. شاید شما حج را به اندازه ما قدر ندانید. چون ما تازه مسلمانیم و برای یک تازه مسلمان خیلی جالب و دیدنی است که باشکوهترین مظاهر دین جدیدش را از نزدیک ببیند.
وقتی اولین بار خانه کعبه را دیدم، به طوری متحول شدم که تا به آن موقع این طور منقلب نشده بودم. تمام وجودم میلرزید و بیاختیار اشک میریختم و گریه میکردم. روز عرفه که به صحرای عرفات رفتیم، تراکم جمعیت آن چنان بود که گویا قیامت برپا شده و مردم در صحرای محشر جمع شده بودند. ناگهان در آن شلوغی جمعیت متوجه شدم که کاروانم را گم کردهام، هوا خیلی گرم بود و من طاقت آن همه گرما را نداشتم، سیل جمعیت مرا به این سو و آن سو میبرد، حیران و سرگردان، کسی هم زبانم را نمیفهمید، از دور چادرهایی را شبیه به چادرهای کاروان لندن میدیدم، با سرعت به طرف آنها میرفتم، ولی وقتی نزدیک میشدم متوجه میشدم که اشتباه کردهام. خیلی خسته شدم، واقعاً نمیدانستم چه کنم. دیگر نزدیک غروب بود که گوشه ای نشستم و شروع کردم به گریه کردن، گفتم خدایا خودت به فریادم برس! در همین لحظه دیدم جوانی خوش سیما به طرف من میآید. جمعیت را کنار زد و به من رسید. چهرهاش چنان جذاب و دلربا بود که تمام غم و ناراحتی خود را فراموش کردم. وقتی به من رسید با جملاتی شمرده و با لهجه انگلیسی فصیح به من گفت: «راه را گم کرده ای؟ بیا تا من قافلهات را به تو نشان دهم.» او مرا راهنمایی کرد و چند قدمی بر نداشته بودیم که با چشم خود «کاروان لندن» را دیدم! خیلی تعجب کردم که به این زودی مرا به کاروانم رسانده است. از او حسابی تشکر کردم و موقع خداحافظی به من گفت : «به شوهرت سلام مرا برسان». من بی اختیار پرسیدم: «بگویم چه کسی سلام رسانده؟» او گفت : «بگو آن آخرین امام و آن منجی آخرالزمان که تو در رمز و راز عمر بلندش سرگردانی! من همانم که تو سرگشته او شده ای!» تا به خودم آمدم دیگر آن آقا را ندیدم و هر چه جستجو کردم، پیدایش نکردم. آنجا بود که متوجه شدم امام زمان عزیزم را ملاقات کردهام و به این وسیله طول عمر حضرت نیز برایم یقینی شد.
از آن سال به بعد ایام محرم، روز عرفه، نیمه شعبان و یا هر مناسبت دیگری که میرسید من و شوهرم عاشقانه و به عشق آن حضرت خدمتش را میکنیم و آرزوی ما دیدن دوباره اوست.»
منبع: کتاب ملاقات با امام زمان در عصر حاضر، ابوالفضل سبزی